سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ویدیوهایت را بیشتر از خودت دوست دارم (بخش اول)

 

43

‌سایت غیرانتفاعی‌ خان یا Khan Academy (خان آکادمی) کار خود را در سال 2006 آغاز کرد. مغز متفکر این پروژه جذاب جوانی است خوش‌فکر به‌نام سلمان‌خان که تاکنون هزاران فایل ویدیویی آموزشی را با موضوعات مختلف روی ‌سایتش آپلود کرده ‌است. پدر خان بنگلادشی و مادرش هندی بود اما خود او در شهر نیو‌اورلئان امریکا متولد و بزرگ شد و پس از تحصیل در MIT و دانشکده تجارت هاروارد و سپس کار در مؤسسه مالی ووهل کاپیتال سرانجام به حیطه آموزش گرایش یافت. یک اتفاق به‌ظاهر ساده که در ادامه آن‌را مطالعه خواهید کرد باعث شد تا خان به‌طور جدی به این حیطه حساس و بنیادی گام بگذارد. او موضوعات مختلف درسی را به‌زبانی ساده توضیح می‌دهد و روی کاغذ می‌نویسد و همزمان آن‌ها را به‌صورت فیلم‌های ویدیویی ضبط می‌کند. مقاله‌ای که ترجمه آن تقدیم حضورتان می‌شود یکی از معدود مقالات به‌نسبت جامع درباره نحوه شکل‌گیری و روند تکامل آکادمی خان است که هرچند تاریخ تهیه آن به سال 2011 برمی‌گردد اما به‌سبب اطلاعات و گزارش‌های قابل‌توجهی که ارائه ‌کرده ‌است، گنجاندن آن در بین مقاله‌های این شماره را مفید دانستیم. در عین حال، تلاش شده‌ است تا تاریخ‌های مندرج در متن با تاریخ روز هماهنگ شوند تا از این بابت ابهامی وجود نداشته ‌باشد.

ماتیو کارپنتر می‌گوید: «این تمرین مورد علاقه‌‌ام است.» از روی شانه‌اش به نمایشگر لپ‌تاپش نگاه می‌کنم تا تلاش و تفکر یک دانش‌آموز کلاس پنجمی برای حل مسئله ریاضی را ببینم. مسئله مذکور، یک تابع مثلثاتی معکوس است:


 cos-1(1) = ?

کارپنتر، دانش‌آموز ده‌ساله‌ای با چهره‌ای جدی است که یک تیشرت خاکستری پوشیده و یک ساعت دیجیتال مشکی و شیک هم به‌دست دارد. او لحظه‌ای مکث می‌کند، در جایش کمی وول می‌خورد و بعد روی عبارت «صفر درجه» کلیک می‌کند.
دینگ: کامپیوتر به او می‌گوید که جوابش درست است. نرم‌افزار کامپیوتری بعد از آن مسئله دیگری را طرح می‌کند و بعد یکی دیگر و باز همین‌طور مسائل بعدی پیش روی او قرار می‌گیرند تا این که او ظرف تنها چند دقیقه ده مسئله را یکی پس از دیگری جواب می‌دهد. تعداد مسئله‌های مثلثاتی‌ای که او تا‌کنون حل کرده برابر با رقم شگفت‌انگیز 642 است. او با کم‌رویی در تأیید این موضوع می‌گوید: «مدتی طول کشید تا متوجه شدم.»
کارپنتر که در دبستان دولتی سانتا ریتا المنتری (Santa Rita Elementary) در لوس‌آلتوس کالیفرنیا درس می‌خواند قرار نبود با چنین امکانات پیشرفته‌ای کار کند. در‌واقع، وقتی از کلاس‌شان بازدید می‌کردم – اتاقی آفتاب‌گیر با یک هواپیمای کاغذی بال‌ ضربدری (شبیه آن‌چه که در فیلم‌های علمی‌‌تخیلی استار ترک دیده‌ایم) و درختانی که بچه‌ها نقاشی کرده‌ بودند – به‌نظر می‌رسید بچه‌ها مشغول یادگیری مبحث کسرهای ساده و ابتدایی و درصدها بودند. طبق توضیحات آموزگارشان، خانم کامی توردارسون، دانش‌آموزان به‌طور معمول، تا قبل از دبیرستان نمی‌توانند توابع معکوس مثلثاتی را حل کنند و گاهی حتی بعد از آن هم قادر به انجام این کار نیستند.
اما در نوامبر سال 2010 توردارسون استفاده از برنامه‌های آکادمی خان را در کلاس خود آغاز کرد. آکادمی خان یک ‌سایت آموزشی است که طبق شعارش، می‌خواهد امکانی فراهم‌آورد که هر کسی «تقریباً هر چیزی را به‌رایگان یاد بگیرد.» دانش‌آموزان، یا هر شخصی که مایل به کنکاش در سایت باشد می‌تواند چند هزار ویدیو تماشا کند که در همه آن‌ها شخصی به‌نام سلمان خان که مؤسس این سایت هم هست، درباره مبانی ریاضی، علوم و اقتصاد (با مقداری درون‌مایه علمی در هر مبحث) صحبت می‌کند. این ویدیوها به‌طور عمده با حال و هوایی خودمانی و حتی غیررسمی و عاری از بعضی ظرافت‌ها ضبط شده‌اند: به‌طور عمده زمان هر کدام از آن‌ها 7 تا 14 دقیقه است و در همه‌ آن‌ها صدای سلمان خان در حالی که دارد یک مطلب ریاضی یا چگونگی حل یک مسئله را توضیح می‌دهد روی تصاویر پخش می‌شود و در همان حال فرمول‌های دست‌نویس و نمودارهایش روی صفحه نقش می‌بندند. سلمان خان هم مثل جادوگر شهر اوز، در هیچ یک از ویدیوهایش از پس پرده بیرون نمی‌آید و چهره خود را نشان نمی‌دهد؛ فقط صدای خان است که شنیده می‌شود و گاهی هم دست او را می‌بینیم که دارد معادلاتی را می‌نویسد. ‌سایت سلمان خان علاوه‌بر این ویدیوها، یک نرم‌افزار هم دارد که برای تمرین دادن بیش‌تر به بچه‌ها، مسئله طرح می‌کند و اگر مخاطب، مجموعه مسائل مبحثی خاص، مثلاً مراتب خاص جبری، را درست حل کند برای تشویق، مدال‌مانند‌هایی (شبیه آن‌چه که در بازی‌های کامپیوتری دیده‌ایم) را به او پاداش می‌دهد.
توردارسون درآغاز فکر می‌کرد که آکادمی خان فقط یک تأمین‌کننده مطالب کمک‌درسی است که در کنار ساختار معمول و رایج کلاس از آن کمک خواهد گرفت. اما سرویس خان خیلی زود نشان داد که بسیار گسترده‌تر از این‌ها است. او در حال حاضر دارد شیوه کارکرد کلاسش را دگرگون می‌کند. یکی از مراحل این‌‌کار استفاده از ویدیوهای خان به‌جای بعضی از خطابه‌های درسی است؛ طبق این برنامه جدید، دانش‌آموزان می‌توانند فیلم‌ها را در خانه هم تماشا کنند و بعد در کلاس روی مجموعه مسائل عملی تمرکز می‌کنند. ایده موجود در پس این‌کار برعکس کردن بعضی از رویه‌های رایج در مدرسه است که درنتیجه آن بچه‌ها خطابه‌ها و توضیحات درسی در اوقات مختص خود (مثلاً در خانه) تماشا می‌کنند و تکالیف خانگی را در مدرسه انجام می‌‌دهند. البته، خود توردارسون هم قبول دارد که این رویه جدید عجیب و غریب به‌نظر می‌رسد اما وقتی به‌آن فکر کنید، تغییری معقول و معنادار است.
در شیوه رایج تحصیلی به‌طور معمول وقتی دانش‌آموزان تکالیف خانه را (طبیعتاً در خانه) انجام می‌دهند و به مسائلی برمی‌خورند که واقعاً برای‌شان مشکل‌ساز است و حسابی با آن سروکله می‌زنند؛ در‌نتیجه به‌نظر می‌رسد اتفاقاً در چنین مواقعی است که باید کسی باشد تا همان موقع درباره مشکل موجود با او حرف بزند و راهنمایی‌اش کند. از همین‌رو در شیوه جدید و مبتنی‌بر مطالب کمکی خان، درست همان زمان که بچه‌ها هنگام انجام تکالیف خانه با مشکلی دست به گریبان هستند توردارسون آنجا در کلاس است تا کمک‌شان کند و توضیحات لازم را ارائه دهد: آکادمی خان مجموعه برنامه‌ای (یا به‌اصطلاح داشبوردی) را در‌اختیار آموزگار می‌گذارد که به او اجازه می‌دهد هر دانش‌آموزی را که در حل مسئله مشکل پیدا کرده ‌است ببیند. توردارسون می‌گوید: «من هر زمان که لازم بود می‌توانم واضح و دقیق کمک‌(شان) کنم.»

3

نتیجه این که هر یک از دانش‌آموزان توردارسون با سرعت مختص خودشان پیش می‌روند. آن‌هایی که در حل یک مسئله مشکل پیدا می‌کنند راهنمایی‌های هدفمند و دقیقی دریافت می‌کنند و بچه‌های زرنگ‌تری مثل کارپنتر هم به‌طور طبیعی سریع‌تر پیش می‌روند؛ وقتی آن‌ها بتوانند بدون اشتباه به پرسش‌ها جواب بدهند، سایت خان به‌صورت خودکار موضوعات جدیدتری را برای یادگیری مطرح می‌کند. بیش از نیمی از کلاس مشغول یادگیری مسائلی مانند فرمول‌های جبر و هندسه است و حتی بچه‌های کندتر نیز روندی رو به پیشرفت را طی می‌کنند: طبق نتایج آزمون‌های پایان سال، تنها 3 درصد دانش‌آموزان توردارسون در رده متوسط یا زیر متوسط قرار می‌گیرند درحالی‌که در اواسط سال این مقدار 13 درصد بود.
آموزگارانی مانند توردارسون سال‌ها از دشواری‌های تدریس در میانه کلاس گلایه کرده‌اند. آن‌ها جلوی تخته سفید می‌ایستند و می‌کوشند مبحث خاصی را با سرعتی یکسان به دست‌کم 25 دانش‌آموز حاضر در کلاس بیازموزند. البته، این شیوه واقعاً جواب نمی‌دهد: زیرا بچه‌های باهوش‌ (که مطلب را زودتر می‌گیرند در ادامه) خسته می‌شوند و حوصله‌شان سر می‌رود و دانش‌آموزان کندتر هم سردرگم می‌مانند و نمی‌توانند مطلب را یادبگیرند و به این‌گونه خیلی زود نیمی از کلاس توجه خود به درس را از  دست می‌دهد.
 از زمان سربرآوردن کامپیوترهای شخصی در اوایل دهه 1980 میلادی، آموزگاران امیدوار بوده‌اند که فناوری بتواند با ارائه دروس به‌صورتی که با ضریب هوش و قدرت یادگیری هر دانش‌آموز تطابق داده شده‌ است، این مشکل را برطرف کند. مدرسه‌ها میلیون‌ها و شاید میلیاردها دلار صرف کرده‌اند تا از فناوری‌های کارآمد در کلاس‌ها استفاده ‌شود اما از آن تلاش‌ها نتیجه خاصی حاصل نشده ‌است.
ویدیوهای خان (همان‌طور که قبلاً هم اشاره‌ شد) فاقد ویژگی‌های حرفه‌ای موجود در نمونه‌های مشابه تجاری است. سلمان خان بسیاری از آن ویدیوها را در یک اتاق مطالعه خانگی ضبط کرده و صدای او در میکروفن هدست 25 دلاری لاجیتک‌اش پیچیده‌ است. اما برخی از هواداران خان بر این باورهستند که او به این راز و رمز که چطور می‌شود مشکل یادگیری نیمه کم‌هوش‌تر هر کلاس را حل کرد، پی برده ‌است. معروف‌ترین هواداران در این میان،
 بیل گیتس است که بنیاد خیریه او 1.5 میلیون دلار در سایت خان سرمایه‌گذاری کرده‌ است. گیتس می‌گوید: «(مدت‌ها) دنبال چنین چیزی می‌گشتم؛ این خیلی مهم است.» به گفته او، راهکار خان نشان می‌دهد که آموزش می‌تواند به‌راستی سفارشی شود و هر یک از دانش‌آموزان همان کمکی را که واقعاً نیاز دارند دریافت کنند.
البته، همه چنین نظری ندارند. منتقدان می‌گویند نرم‌افزار و ویدیوهای خان مروج فعالیت‌های غیرخلاقانه و تکراری است و باعث می‌شود بچه‌ها در نخستین مراحل آموزشی خود، به‌جای آن‌که با معلمان‌شان در تعامل باشند، روبه‌روی نمایشگر بنشینند. حتی خود خان هم خواهد پذیرفت که او یک آموزگار حرفه‌ای نیست؛ او فقط یک آدم عادی است که توانسته ‌است برای آموزش دادن مطالب درسی مختلف به مردم راهی جالب پیدا کند و شیوه‌های رایج را بهبود دهد و چه بهتر یا چه بدتر، این به آن معنی است که او طرح یکنواخت و جامعی برای متحول کردن و بهبود برنامه‌های درسی ندارد.
خان با وجود همه محدودیت‌هایش بسیار معروف و رایج شده ‌است. حتی در سال 2011 هرماه بیش از دو میلیون کاربر ویدیوهای او را تماشا می‌کردند و این یعنی در هر ثانیه 15 پرسش پاسخ داده می‌شود. خان مشخصاً به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا در پاسخ دادن به پرسش‌های سخت و یادگیری موضوعات مهم مهارت کسب کنند. او تنها نیست، از سایت TED گرفته تا iTunes U تا  Bill Hammack the Engineer Guy همه درباره او حرف می‌زنند. ابزارهای جدید و آنلاین آموزشی پای سبک و سیاق خاص دره سیلیکون را به حیطه آموزش نیز باز می‌کنند. اما این که این سایت‌ها در مدارس ملی چه نقشی می‌توانند (یا باید) ایفا کنند هنوز نامشخص است. اما کلاس‌هایی مانند کلاس درس توردارسون دارند راه خود را پیدا می‌کنند.
آموزگاران از دیرباز می‌دانستند که تدریس یک ‌به‌ یک (تدریس مستقیم یک آموزگار برای یک دانش‌آموز) شیوه مؤثری است اما این بنجامین بلوم از دانشمندان آموزش بود که در سال 1984 دقیقاً به اهمیت و تأثیرگذاری‌ این شیوه پی برد. او روی دانش‌آموزانی که خارج از محیط کلاس درس می‌خواندند و دستورالعمل‌های آموزشی را به‌صورت خصوصی دریافت می‌کردند یک سری فرامطالعات (metastudy) پژوهشی انجام داد. بلوم دریافت دانش‌آموزانی که به‌طور مستقیم و به‌اصطلاح به‌صورت یک‌به‌یک موردتوجه آموزگار واقع می‌شوند آشکارا در نتایج آماری، انحراف معیارشان
(standard deviation) دو درجه بهتر از دانش‌آموزان دیگری است که در کلاس‌های معمول حضور می‌یابند. بنابراین، یعنی عملکردشان چقدر بهبود یافته ‌است؟ آن‌قدری که یک دانش‌آموز متوسط سرانجام خود را در صدک 98 ام جای می‌دهد (طبق مباحث آماری، صدک 98 ام یعنی متغیر تصادفی مقداری است که 98 درصد از مشاهدات این متغیر کمتر از آن هستند و بدیهی است که چنین پیشرفت و جایگاهی برای یک دانش‌آموز بسیار عالی است). یافته‌های بلوم حرکت جدیدی را در عرصه آموزش پدید آورد اما در‌نهایت ساختار اصلی کلاس‌های درس چندان تغییر نیافت. جدای از همه این موارد، آموزش یک‌به‌یک بسیار هزینه‌بر است. کدام کشور است که بتواند به‌ازای هر دانش‌آموز یک معلم استخدام کند و هزینه‌اش را بپردازد؟

 



مطلب بعدی : آشنایی با روتینگ