شهادت امام رضا (ع)
از زمان معرفی اولین نمایشگرها که مونوکروم CRTها بودند، نزدیک 90 سال میگذرد. در این مدت، پیشرفتهای بزرگی در صنعت نمایشگرها انجام شده است. از انقلاب تلویزیونهای رنگی، تلویزیونهای تخت، LCDها، LEDها و به تازگی OLEDها یا تلویزیونهای خمیده.
در این میان نوعی از نمایشگرها هستند که کمتر در مورد آنها صحبت شده است. LFD (Large Format Display) یا نمایشگرهای حرفهای بزرگ نمایشگرهایی هستند که تفاوتهای عمدهای با نمایشگرها و تلویزیونهای موجود دارد و امروزه سامسونگ، از بزرگترین تولیدکننده این نوع نمایشگرهاست. LFDها ویژگیهایی دارند که آنها را با سایر نمایشگرها متمایز میکنند. این نوع نمایشگرها، امکاناتی فراتر از یک تلویزیون ساده یا حتی هوشمند را به کاربر میدهد.
حدود دو ماه و نیم پیش، من هم مثل خیلی از والدین، کارد به استخوانم رسید. پسر کوچک من، اولیور، به مرحلهای رسیده بود که هر پنج حساش کاملاً به کار افتاده بود. بیدار بودن او اغلب با جنبوجوش بیش از حد همراه بود. بعضی اوقات وقتی ما یک چراغ پر نور روشن میکردیم یا دری را محکم میبستیم شروع به گریه میکرد. یک روز عصر بود و او در آغوش من گریه میکرد. من تکانش دادم، به او غذا دادم و پوشکاش را عوض کردم اما هیچ کدام کمکی نکرد. از روی ناچاری کاری کردم که تا آن موقع نکرده بودم: آیفونم را برداشتم و برنامه داستانهای مصور را باز کردم. به محض اینکه شروع به ورق زدن داستان Wolverine کردم گریهاش بند آمد. دهان کوچکش از تعجب باز مانده بود. دستش را گرفتم و روی صفحه کشیدم. یک تصویر جدید ظاهر شد. او از شادی لبخند زد. مادرم از آشپزخانه وارد اتاق شد و با ترس پرسید: «داری چه چیزی نشانش میدهی؟ نمیدانی آن چقدر برای ذهنش مضر است؟»
در مخالفت با او گفتم: «خیلی هم جدی نیست مادر، کمی بازی با تلفن همراه به او آسیب نمیزند.»
همسرم صدای ما را شنید و از اتاق کناری به گفتوگوی ما پیوست. او فریاد زد: «تو او را تبدیل به یک گیاه خواهی کرد.»
من از کوره در رفتم و گفتم: «شما دیوانهاید.» و تلفن همراهم را در جیبم گذاشتم. اولیور هم به گریه افتاد...
زمانیکه نیازمند یک طراحی کاملاً مشخص و خاص هستید، طراحی یک پروتکل شبکه توسط خودتان، اغلب آسانتر خواهد بود. در این مقاله، به بررسی ساختار پروتکل ارتباطی بهکار گرفته شده در یک شبکه شخصی (Personal Area Network) میپردازیم. چنین شبکهای، شامل نودها یا گرههایی کم مصرف است که دادههای فیزیولوژیکی را از حسگرها دریافت کرده و قبل از ارسال این دادهها به یک گره مرکزی بهمنظور اجرای فرآیند پردازش، به اصلاح وضعیت آنها میپردازد. در این روش، هر گره با حسگرهای متفاوتی ارتباط دارد تا دادههای فیزیولوژیکی مختلف، جمعآوری شوند. دادههای گردآوری شده، به محل استقرار گره حسگر در بدن بستگی دارند.
برخی اطلاعات جمعآوریشده در این روش، شامل نوار مغزی (EEG)، نوار قلبی (EKG/ECG) و دمای بدن است. هر گره، دادههای مربوط به یک حسگر را با نرخ مشخصی بهصورت محلی ذخیره کرده و سپس به گره پردازشگر مرکزی یا CPN (سرنام Central Processing Node) ارسال میکند. وظیفه گره پردازشگر مرکزی، ذخیره دادههای گره، در صورت لزوم اجرای الگوریتمهای پردازش روی آنها و در نهایت ارسال نتایج به یک دستگاه راه دور است.
همه آموزگاران عاشق خان و سایت او نیستند. بهزعم گری استاگر، از مشاوران آموزشی کهنهکار و و از هواداران استفاده از لپتاپها در مدارس، آکادمی خان در کل خلاقیتی بهخرج نداده است. او بر این باور است که ویدیوها و ماجولهای نرمافزاری تنها نسخهای پیشرفته و فناورانه از روشهای قدیمی تدریس هستند، یعنی ارائه درس و تمرین. او میگوید مدارس به «کارخانههای بیطراوت تولید تست» تبدیل شدهاند و آکادمی خان برای این جریان کسالتبار سور و سات جور میکند. چیزی که رویکرد خان بهنوعی از آن رنج میبرد، پیروی از اصول رایج در مدارس فعلی است: آنها هیچچیزی را که در مدرسه رایج است زیر سؤال نمیبرند. آنها قصد ندارند محتوای کنونی را به چالش بکشند.» البته استاگر این واقعیت را که خان در تلاش است تا فرآیند آموزش را بهبود دهد میستاید، اما میگوید تحقیقات نشان میدهند بچههایی که در ریاضی مشکل دارند کارشان با فیلم دیدن راه نمیافتد.
وقتی سلمانخان را برای نخستینبار در دفتر کار کوچک و چهار اتاقهاش در مرکز مانتین ویو در کالیفرنیا ملاقات کردیم، توضیح داد: «ما همیشه واقف بودهایم که شیوه یکبهیک بهترین راه یادگیری است، اما هرگز درنیافتهایم که چطور میشود آنرا به مرحله اجرا درآورد.» سلمان خان (در آن تاریخ) مردی بود 34 ساله با سویشرت کلاهدار و چشمهای درشت قهوهایرنگ و موهای مشکی پرپشت که در صندلیاش نشسته بود و حرف میزد و پیوسته شوخی و لطیفه را هم با کلامش همراه میکرد. او طبع شیرین و شوخی دارد. شبیه نوابغ است و یادآور برخی از افراد مشهور نسل آسیاییتبارهای جنوب این قاره که به امریکا مهاجرت کردهاند و فقط تلفظ گهگاه y’all (همان you all) است که بین کلامش جلب توجه میکند و نشان میدهد که مدتی از زندگیاش را در نیو اورلئان گذرانده است.
سایت غیرانتفاعی خان یا Khan Academy (خان آکادمی) کار خود را در سال 2006 آغاز کرد. مغز متفکر این پروژه جذاب جوانی است خوشفکر بهنام سلمانخان که تاکنون هزاران فایل ویدیویی آموزشی را با موضوعات مختلف روی سایتش آپلود کرده است. پدر خان بنگلادشی و مادرش هندی بود اما خود او در شهر نیواورلئان امریکا متولد و بزرگ شد و پس از تحصیل در MIT و دانشکده تجارت هاروارد و سپس کار در مؤسسه مالی ووهل کاپیتال سرانجام به حیطه آموزش گرایش یافت. یک اتفاق بهظاهر ساده که در ادامه آنرا مطالعه خواهید کرد باعث شد تا خان بهطور جدی به این حیطه حساس و بنیادی گام بگذارد. او موضوعات مختلف درسی را بهزبانی ساده توضیح میدهد و روی کاغذ مینویسد و همزمان آنها را بهصورت فیلمهای ویدیویی ضبط میکند. مقالهای که ترجمه آن تقدیم حضورتان میشود یکی از معدود مقالات بهنسبت جامع درباره نحوه شکلگیری و روند تکامل آکادمی خان است که هرچند تاریخ تهیه آن به سال 2011 برمیگردد اما بهسبب اطلاعات و گزارشهای قابلتوجهی که ارائه کرده است، گنجاندن آن در بین مقالههای این شماره را مفید دانستیم. در عین حال، تلاش شده است تا تاریخهای مندرج در متن با تاریخ روز هماهنگ شوند تا از این بابت ابهامی وجود نداشته باشد.